دلتنگی های شاه احساسات

ساخت وبلاگ

سلام دوستان و همراهان عزیز.. برای خواندن این پست به ادامه مطلب بروید... . . رمز پست تغییر کرده . . . دلتنگی های شاه احساسات...
ما را در سایت دلتنگی های شاه احساسات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4gharibe64smsa بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 15 اسفند 1401 ساعت: 16:20

در ایران امروز هیچ شهر بزرگی وجود نداردکه اطرافش پُر نباشد از شهرک‌های بی‌قواره و نابسمانیکه فاقد امکانات اولیه زندگی هستند...رشد اجاره‌ی منزل که همچون ساقه‌ی لوبیای سحرآمیزتا بالای ابرها رفتهو البته هزاران دلیل دیگر باعث شده حاشیهنشینیدر شهرهای بزرگ ایجاد و تبدیل به معضلی جدی برای دولت‌ها شود...حاشیه‌نشینی نتیجه‌ی جذابیت و رنگ و برق شهرها،کمبود امکانات در روستاها،درآمد پایین کشاورزان و رشد نامتقارن و نامتوازن طبقات مختلف اجتماعی است...حاشیه‌نشین کسی است که جذابیت‌های زندگی شهری را مزمزه کردهو حتی گاهی تن و بدنش را به استخر لذتبخشی سپردهاما مجبور است از دور چراغ‌های روشن و رنگی شهر را تماشا کندو در گرمای تابستان در جوی کثیف آب به جنگ با مگس‌ها برود...حاشیه‌نشین در برزخ و لنگ در هوایی میان شهر و روستاست...حاشیه‌نشین به هوای بوی کباب آمدهاما از این سفره رنگین چیزی جز مشکلات و بدبختی نصیبش نشده...معضلات این نوع زندگی چنان زیاد و وسیع و عمیق استکه اگر درمان نشود هر حکومتی را زمین‌گیر می‌کند...حاشیه‌نشینی،آسیب اجتماعی نیست؛اما اگر ساختار و رشد اصولی نداشته باشدپتانسیل آن را دارد که عامل بسیاری از آسیب‌های اجتماعیهمچون دزدی،فحشا،آدم‌ربایی، خودکشی، اعتیاد و خشونت شود...در دنیای واقعی حاشیه‌نشینان در معادلات سیاسی و اجتماعی جامعه جایی ندارنددر حالی‌که آنان هم باید از زندگی سهم و بهره و نصیب خود را ببرند...این افراد چون از قدرت و ثروت بهره‌مند نمی‌شوندطعم زندگی را نمی‌چشنددر حالی‌که لب و دهان و دندان دارند!و چه ترسناک است جامعه‌ایی که فاصله‌ی طبقاتی در آن تبدیل به شکافی عمیق شودو افرادی با شکم‌ گرسنه از دور فقط نظاره‌گر دیگران باشندو به این نتیجه برسند کسی برای آن‌ها،امیال،اهداف و زن دلتنگی های شاه احساسات...
ما را در سایت دلتنگی های شاه احساسات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4gharibe64smsa بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 21:52

در روزهایی که حناق بیخ گلوی‌مان را گرفته،هر بهانه‌ای برای شادی می‌تواند گزینه‌ی خوبی باشدو دعوا بر سر اثبات آن‌؛که مناسبت‌های شادیریشه در شرق دور دارد یا غرب مدرن، چندان مهم نیست...در شرایطی هستیم که آب نیست و نمازمان در حال قضا،پس تردید جایز نیست باید تیمم کرد...در بیابانی هستیم بی‌آب و علف،دور از شما رو به قبله دراز شده‌ایم و هیچ حلال‌گوشتی نیست،پس باید با لاشه‌ی مار و الاغ سَر کرد...پس امروز ولنتاین و روز عشق استو باید عاشقانه یار را بوسید و در کنارش رقصید و... اما!!!نه فقط این چند ماه که چند سالی استنه حال جامعه خوب استو نه حال روابط‌مان...!!نه ما چنان هستیم که باید،و نه یار چنان که نشان می‌دهد...در ظاهر خوش‌ایم و برای درآوردن چشم این و آن،همدیگر را عاشقانه بادکش می‌کنیماما در خلوت نه حرف می‌زنیمو نه دستی به سر و گوش هم می‌کشیم...پشت به پشت،باسن به باسن،همچون دو غریبه خروپف می‌کنیم تا صبح...بسیاری از ما مدت‌هاست عاشقی کردن را فراموش کرده‌ایم؛چراکه نه رسم و اصولش را در خانه،مدرسه و دانشگاه آموختیم و نه در محضر اساتید،مدیریت عاطفه و رابطه را یاد گرفته‌ایم...در سرزمین عشق همچون درخت عرعر بدون هرس رشد کرده‌ایم...یک شاخه چنان کوتاه است که نه سایه‌ای دارد و نه میوه‌ایو شاخه‌ی دیگر چنان دراز که از سر دیوار همسایه رفته تااااااااا آن سر حیاط نامحرم...در مکتب عشق،ما زنان و مردان بیسواد پُر ادعایی هستیمکه بدون دانستن و شناخت حروف الفبای ع ش ق، ادعای پیغمبری داریم...هر روزه روابط بسیاری از انسان‌هایی که نه از سر هوسِ قسمت‌های فرورفته و برجسته‌ی میان‌تنه،بلکه آن‌ها که عاقلانه و با چشمان باز عاشق شده‌اندچنان به مشکل و گیر و گور می‌خورد که چاره‌ای جز بُریدن ندارند..به جایی می‌رسند که با دلتنگی های شاه احساسات...
ما را در سایت دلتنگی های شاه احساسات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4gharibe64smsa بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 21:52